یه لحظهٔ باورنکردنی و فوقالعاده! 😀 نشر رسم در پاییز سال ۱۳۹۰ تصمیم گرفت که هیجانانگیزترین پروژهٔ چاپ کتابش رو شروع کنه و اون چیزی نبود جز اولین کتاب تمام چوبی گرافیک و تصویرسازی در ایران! در واقع این نوع چاپ و عرضهٔ کتاب با آثار گرافیک و تصویرسازی سابقه نداشت پیش از اون. اما بخش فوق خوشحالکنندهٔ این قضیه ایمیلی بود که از آقای صادقی مدیر انتشارات رسم دریافت کردم. در این ایمیل نوشته شده بود آیا به تهران میآیید برای داوری و انتخاب آثار کتاب چوبی؟ 😮
میزان ذوق من در اون لحظه به آسمانها رفت و سریع موافقت خودم رو اعلام و چند روز بعد راهی تهران شدم. افتخار دیگر این بود که اسم من به عنوان داور و انتخابکنندهٔ آثار در کنار نامهای آقایان مهدی صادقی و داریوش مختاری میاومد. خلاصه کارها رو در دفتر نشر رسم بررسی و انتخاب کردیم و نمونهٔ اولیهٔ کتاب رو هم دیدیم که به طور کل از چوب بود و با دست به راحتی ورق میخورد.
رسم: در این کتاب آثار ۴۲ هنرمند در قالب ۵۲ اثر به چاپ رسیده است. این کتاب به لحاظ شیوهٔ ابتکاری در ساخت صفحات، چاپ و صحافی منحصر به فرد بوده و در نوع خود اولین کتاب چوبی جهان محسوب میشود.
آثار این کتاب به تفکیک و به شیوههای مختلف چاپ شده است: ۲۳ طرح به شیوهٔ چاپ دیجیتال و پرینت، ۷ طرح به شیوهٔ چاپ داغی (تک رنگ و دو رنگ) ۲۰ طرح به شیوهٔ چاپ سیلک تک رنگ، ۲ طرح به شیوهٔ حک و برش لیزری.
چوبهای استفاده شده برای متن این کتاب: چوب روکش راش سوپر خارجی (در سه رنگ)، چوب روکش صنوبر (با دو ضخامت مختلف)، چوب روکش ون خارجی
چوبهای استفاده شده برای جلد کتاب: چوب لایی دو میلیمتری راش، پرس شده با روکش آلپی ایتالیا (در چهار طرح کلاسیک و فانتزی)طراحی جلد: علی کیانمهر و فاطمه حاجی حیدری
ایده و ساخت فنی کتاب: مهدی صادقی
مشاورهٔ فنی برای چسباندن مقوا: داریوش مختاری
مشاور تولید و فروش: ابوالفضل صادقی
انتخاب آثار: مهدی صادقی، داریوش مختاری، شهاب سیاوش
شمارگان: ۱۰۵ نسخه
ناشر: رسم، تهران
برای انتشار این کتاب فراخوانی از طرف انتشارات رسم منتشر شده بود که همه میتونستن به رایگان درش شرکت کنن. فراخوان دو بخش اصلی و جنبی داشت: بخش اصلی موضوعش آزاد بود و بخش جنبی به بزرگداشت محمدرضا شفیعی کدکنی (م. سرشک) اختصاص داشت. از اونجا که من خودم هم حتمن میخواستم کاری در این کتاب داشته باشم بنابراین به فکر طراحی افتادم و چون میدونستم که چاپ روی چوب محدودیتهای خودش رو داره و هر رنگی و طرحی روش خوب نمیشینه، آخرش به تایپوگرافی پایین رسیدم که هم یکی از شعرهای پیشنهاد شده در متن فراخوان بود و هم خودم با اون و خونده شدنش توسط استاد شجریان خاطره داشتم 😉
همون طور که میبینین، برای اینکه کار رنگی باشه و روی چوب قهوهای خودش رو نشون بده، بعضی کلمات رو به اشکال ساده ترجمه کردم. به جای مهربان یک قلب، به جای برگ همون فلب وارونه، به جای بوسه، یک فرم دهان، به جای باران چند قطره، به جای بیداری از دو چشم، به جای ستاره از یک شکل چند پر و به جای چشم از نماد چشم استفاده کردم. اگه دقت کنین تمام اشکال با یک عنصر اولیه ساخته شدن و اونم همون نیمهٔ قلب (یا برگ) هست که بعد نصف شدهش تو ستاره چند تا شده و تو باران کوچیک و عمودی و…
اما همین جا تموم نمیشه 🙂 میخواستم اسم شاعر رو هم طوری بیارم که هم تایپوگرافیک باشه و هم تو کار بشینه. پس «م. سرشک» که تخلص شفیعی کدکنی هست رو با فونت ریز تو کار پخش کردم. م. رو زیر برگ میتونین ببینین که ساقهٔ برگ هست و س در وسط لب به نشانهٔ خط لب، ر و ش به جای دو مردمک چشم و آخرش ک هم همین طور در آخری. رنگها هم که مطابق با معنی کلمه و شکل به کار رفتن. به نظرم خود چاپ نهایی خوب با فضای چوب جور شد که در پایین میتونین ببینین:
این کتاب همون طور که بالاتر نوشتم در ۱۰۵ نسخه و به طور اختصاصی و سفارشی چاپ میشد. یعنی خریدار اول سفارش میداد و شمارهٔ دلخواه خودش رو اعلام میکرد. شماره هر چه کمتر بود قیمت کتاب بیشتر میشد. یک عکس و هولوگرام هم روی شناسامهٔ کتاب قرار داشت که مالک کتاب و نسخهٔ اختصاصیش رو مشخص کنه. وقتی آقای صادقی لطف کردن و از من پرسیدن که چه شمارهای رو میخوام من شمارهٔ ۴۷ رو انتخاب کردم که اگه دیده باشین تو نامهای کاربریم تو شبکههای اجتماعی هم مدتها بود که ازش استفاده میکردم و یه دلیل جالب هم داره علاقهم به این عدد که فعلن اینجا نمیگم 😀