.....
فونت دستنویس جدید یادگار

یافتم! موسس ۲۹ سالهٔ انجمن صنفی طراحان گرافیک را یافتم!

این نوشتار، جوابیه‌‌ایست به آگهی-گفتگوی منتشر شده‌ای در روزنامه‌ بهار؛ مورخ ۱۳۹۲/۲/۱۴؛ ص ۷ با آقای مهرداد احمدی شیخانی با عنوان «گرافیست‌ها نمی‌توانند بنویسند». این جوابیه نخست به دبیر سرویس فرهنگ و هنر این روزنامه ارسال شد و شورای سردبیری تنها در یک جمله با انتشار آن مخالفت کرد که با توجه به وضوح خلاف واقع بودن ادعاهای مطرح شده در گفتگو و همچنین مستند بودن جوابیه و در نظر گرفتن عرف روزنامه‌نگاری حرفه‌ای، عجیب و شاید غیرمنطقی به نظر می‌رسید. این موضوع را به کل فراموش کرده بودم که حالا چند ماه بعد به دلایلی لازم دیدم آن را در فضای مجازی منتشر کنم.

با توجه به ترسناک بودن ادعاهای مطرح شده و جلوگیری از ایجاد تصور تخیلی یا طنز بودن متن٬ لینک آگهی-گفتگوی اصلی که روزنامه بهار -واقعن- آن را منتشر کرده٬ در بالا آمده است.

ساعت ۶ صبح یک روز خوب اردیبهشت، لینکی دیدم که منتهی می‌شد به آگهی-گفتگویی با پایه‌گذار انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران، جناب آقای مهرداد احمدی شیخانی. شوربختانه بنده سعادت نداشتم که تا لحظه‌ی رویت این گفتگو نام ایشان را نه دیده و نه شنیده باشم و نه حتا -بی‌اغراق- یک اثر از ایشان در هر صورت و نوعی مشاهده کرده باشم. نه حتا یک مورد خبر یا گزارش نمایشگاه و یا سخنرانی و ورکشاپ و…

بنابراین پس از خواندن گفتگو نام ایشان را سرچ کردم، چرا که چند درصد احتمال می‌دادم که شاید این مطالب که در ادامه می‌آید درست باشد و بنده پس از این سالها هنوز حتا نام ایشان را هم نشینده‌ باشم و این به راستی خسران بزرگی می‌بود اما پس از مدتی، جز چند مورد حضور و مشاوره در شوراهای سیاستگزاری فراخوان‌ها، حتا یک بلاگ و سایت و نمونه‌کار هم از ایشان ندیدم. و نتایج بعدی تا به آخر تالیف چند هندبوک با همراهی خانم مرجان کشاورزی در آموزش فوتوشاپ و ایلوستریتور و… بود. از کسی که چنانکه در پی می‌آید مدعی‌ست که تنها موسس انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران است که در ۲۹ سالگی به این درجه رسیده بوده و اولین منبع آموزشی -گرافیک- در ایران را پس از مدتها در سال ۱۳۹۲ به رشته‌ی تحریر در آورده، انتظار تالیفات سنگین‌تری داشتم، چرا که کتابهای آموزش نرم‌افزارهای گرافیک به تیراژ هزاران هزار در کشور منتشر می‌شده، می‌شود و خواهد شد.

در این آگهی-گفتگو از قول ایشان نقل شده که: «من در سال ۷۱ پیشنهاد تشکیل یک نهاد را برای طراحان گرافیک مطرح کردم که منجر به تشکیل انجمن صنفی طراحان گرافیک شد. بنابراین بنده بنیانگذار انجمن طراحان گرافیگ ایران هستم و در آنجا با مرتضی ممیز آشنا شدم. قبلا کارهایش را زیاد دیده بودم اما چون گرافیک را به شکل آکادمیک نخوانده بودم، همکارانم را نمی‌شناختم.»

سوالی که در این مرحله به ذهن خواننده و -بنده- خطور می‌کند این است که بنا بر صفحه‌ی تاریخچه‌ی سایت انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران، قصد اولیه‌ی تشکیل انجمن در دهه‌ی ۵۰ خورشیدی نقش بسته بود. زمانی‌که آقای شیخانی ۸ ساله بودند: «در سال ١٣۵۵ جمعی از طراحان صاحب نام گرافیک ایران کوشش کردند تا برای حمایت و نوعی نظارت بر حرفه‌ی خود و نیز ارتقاء و تعالی طراحی گرافیک در کشور، سندیکای گرافیست‌های ایران را تاسیس کنند. این تلاش طراحان، هم زمان با دوره‌ی نخست شکوفایی و اوج‌گیری طراحی گرافیک ایران در دهه ی ۵۰ شمسی بود. انتشار برخی از آثار طراحان گرافیک ایران در نشریات تخصصی جهان، گرافیک ایران را به جهانیان معرفی کرد، اما رسمیت یافتن سندیکا به سرانجام نرسید. پس از انقلاب سال ۵۷ و هم‌چنین جنگ تحمیلی، طراحی گرافیک ایران به مسیری دیگر وارد شد. تا این که در سال ١٣۶۴ اولین گام صنفی، با انتشار محدود نخستین تعرفه بهای کارهای گوناگون گرافیک، به کوشش جمعی از طراحان گرافیک برداشته شد.» بنابراین این ادعا به چه دلیلی مطرح می‌شود؟ آن هم در پاسخ به پرسشی در مورد کتاب «صفحه‌آرایی»؟ و چه خوب بود که اگر این ادعا درست و راست بود و حالا که ایشان آن را در روزنامه‌ها مطرح می‌کنند بر روی کتابهایشان هم این عنوان را به دلیل بار تبلیغی و تاثیر بر ذهن خریدار کتاب ذکر می‌کردند: «کتابی از تنها موسس انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران» و «نویسنده نخستین منبع آموزشی در ایران».

اینم ببین »»  گفتگو با رسم

در هیچ کجای سایت انجمن، نامی از ایشان به عنوان موسس برده نشده و نه در هیچ منبع و نوشته‌ای مربوط به تاریخچه تاسیس و همچنین نقل قول‌ها و خاطرات پیشکسوتان. در بخش تاریخچه همچنان می‌خوانیم که بعد از سپری شدن دوره‌ی جنگ و تشکیل تعاونی «از آن جا که این تعاونی نمی‌توانست دربرگیرنده‌ی همه‌ی اهداف و آمال طراحان گرافیک باشد، یک سال و نیم پس از تشکیل، هیات موسس تعاونی توانستند با جلب نظر جمعیت قابل توجهی از طراحان گرافیک و یافتن راهکار رسمی و قانونی، انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران را در مهر ماه ١٣٧۶ به ثبت رسانده و تاسیس نمایند.» همان طور که مشاهده می‌شود و منطقی و عقلانی به نظر ِ هر مخاطب آگاه از روال تاسیس انجمن‌های صنفی می‌آید، یک چنین تشکلی نیاز به هیات موسس دارد و اینگونه نیست که شخصی ۲۹ ساله بتواند به تنهایی پیشنهاد را مطرح کرده و انجمن را یک‌تنه تاسیس کند. چنین اظهار نظری به شدت غریب و ترسناک است و بیش از آن چگونگی تایید و انتشار آن در روزنامه‌ی بهار قابل تامل است.

در ادامه‌ی این گفتگوی منتشر شده در شماره مورخ ۱۴ اردیبهشت روزنامه بهار می‌خوانیم که: «بعدها [ممیز] به من توصیه کرد که بنویسم چون قبل از هر چیزی من نویسنده بودم و ادبیات نوشتاری درباره گرافیک را داشتم. برای همین آنچه در ذهن‌ام بود را نوشتم. حتی امکان دارد که داشته‌هایم ناقص باشد اما این کتاب اولین منبع آموزشی در ایران است».

ادعای غریب دیگر در این بخش، تالیف اولین -ودر نتیجه تنها– منبع آموزشی از هر نوع در تاریخ -حداقل- طراحی گرافیک ایران است. اگر دوران پیش از این کتاب «صفحه‌آرایی» را در نظر بگیریم دیگر کتابهای آقای شیخانی از نوع کتابهای جیبی آموزش فوتوشاپ و ایلوستریتور و این‌دیزاین و… است و احتمالن ایشان حتا دیگر کتابهای آموزشی خودشان را هم آموزشی نمی‌دانند! و نیز می‌دانیم که حداقل صدها کتاب آموزش صفحه‌آرایی، فوتوشاپ و ایلوستریتور و… پیش از اینها در اندازه‌ها و رنگهای مختلف پشت سر هم در این مملکت چاپ و منتشر شده بوده و خواهد شد که البته ایشان جلوتر ذکر می‌کنند که کتابهای دیگری هم چاپ شده و موجود هست اما آنها آموزشی نیستند و «یا مجموعه آثار هستند و یا ذکر خاطره»! در این مرحله توضیح دادن بی‌اساس بودن این ادعا بسیار مشکل است و تنها به ذکر چند عنوان کتاب بسنده می‌شود:

مرجعی برای صفحه آرایی (لی آوت) – مترجم و مصحح: لیلا کسایی

اصول صفحه آرایی مجله بروشور کاتالوگ – مولف: راشنو همایونفر

آنچه می خواهید از طراحی گرافیک بدانید (۱۲۶۰ دستورالعمل طراحی گرافیک و لی اوت) – مترجم و مصحح: سونیا رضاپور

لی اوت از ایده تا آماده سازی نمونه چاپی – مترجم و مصحح: نفیسه و مریم مجتهدی

مجموعه کتابهای صفحه‌آرایی – محمدعلی کشاورز

صفحه‌آرایی، کامپیوتر گرافیک – کامران افشار مهاجر

گرافیک و صفحه‌آرایی – شهرام رجب‌زاده

ایندیزاین: صفحه‌آرایی حرفه‌ای با نرم‌افزار ایندیزاین   In design cs5- پدیدآورنده: محمد رحمتی شهرضا      

ویرایش فنی “صفحه آرایی و آماده سازی متون چاپی” – پدیدآورنده: آتوما فروهی

آیین نگارش و ویرایش (۱): ویرایش فنی، راهنمای حروفچینی و صفحه آرایی – پدیدآورنده: مرضیه فخرایی، مهتاب السادات منصوری

و در رده‌ی آموزش نرم‌افزارهای گرافیک در کامپیوتر تنها با جستجوی کلمه‌ی فوتوشاپ از طریق یک سایت فروش آنلاین کتاب، ۴۷ نتیجه مجزا به دست می‌آید.

مشخص نیست که اگر این کتابها آموزشی نیستند و یا در گروه کتابهای آموزش صفحه‌آرایی قرار نمی‌گیرند، به عقیده‌ی ایشان در چه رده و دسته‌ای جایگذاری می‌شوند؟

اینم ببین »»  نگارش کتاب «گرافیک و طنز» منتشر شده توسط انتشارات رسم

همچنین می‌خوانیم که: «گرافیست‌ها زبان فارسی نمی‌دانند و توان این‌که کتابی را از زبانی دیگر به فارسی برگردانند، ندارند. مشکل عمده اینجاست که گرافیست‌ها کتاب نمی‌خوانند.»

شاید در بخش «گرافیست‌ها زبان فارسی نمی‌دانند» گفتگوشونده به خود اشاره کرده باشد، اما در بخش اینکه نمی‌توانند کتابی را به فارسی برگردانند باید به مجموعه‌ی کل کتابهای ترجمه شده توسط طراحان اشاره کرد که از چند ده نسخه فراتر می‌رود. (حداقل سه مورد از کتابهایی که در بالا ذکر شد، ترجمه بودند) حکم صادر کردن در مورد کتاب نخواندن گرافیست‌ها، به فرض -محال ِ- درست بودنش، و مستثنا نکردن حتا یک نفر، دور از ادب و در عین حال طعنه‌آمیز است، چرا که در این صورت ایشان به چه دلیل همین کتاب را نوشته‌اند؟ و آیا -تمام نسخه‌های- کتابهای جیبی قبلی‌شان را هم خودشان خریداری کرده‌ بودند؟ یا اینکه خریداران، کتابهای ایشان را برای دلایل دیگری غیر از مطالعه کردن خریداری می‌کنند؟

«یک مشکل اساسی داریم. کسی نمی‌نویسد و کسی هم نقد نمی‌کند. ایرادی هم گرفته نمی‌شود. بنابراین رفع اشکال و ایراد هم نمی‌شود. اگر ایرادات گرفته شود، به طور حتم کس دیگری می‌تواند کتاب بهتری بنویسد».

حتا با در نظر نگرفتن اینکه چندین فراخوان و جایزه‌ی نگارش و نقد در گرافیک در کشور برگزار شده و بسیاری پرونده‌های تحقیق و نقد و تحلیل جمع‌آوری گردیده (که در صورت درخواست سند، خوشبختانه بنده خود مقام نخست فراخوان کشوری نگارش در گرافیک سال ۱۳۹۱ را کسب کرده‌ام و مدارک آن هم موجود است! هیات داروی این فراخوان آقایان احمدرضا دالوند، محمد قائد، مجید عباسی، دکتر حسین نمک‌دوست و فرزاد ادیبی بودند.) چنانچه ایشان همانند کتابهایی که در بالا به تعدادی از آنها اشاره شد، متون و مقالات و نقدهای نویسندگان و منتقدان را مطالعه‌ نمی‌کنند، مشکل ایشان است. اگر شما صبح‌ها خواب می‌مانید و طلوع خورشید را نمی‌بینید، دلیل بر این نیست که خورشید تا به حال هیچ‌گاه طلوع نکرده است!

و در آخر و نه اما بی‌اهمیت‌تر: «به همین خاطر کتاب «صفحه‌آرایی» نه تنها در ایران که در خاورمیانه و در کشورهای فارسی‌زبان (افغانستان و تاجکیستان) می‌‌تواند منبعی برای آموزش گرافیک باشد.»

البته خیلی هم خوب هست، اما از آنجا که ما جماعت فارسی‌زبان طراح و نویسنده همین مملکت هستیم و به گفته‌ی ایشان فارسی نمی‌دانیم آن‌وقت بعید می‌دانم تاجیکی‌ها و افغانی‌ها عمق مباحث این کتاب را درک کنند، به هر حال فارسی آنها از ما بسی ضعیف‌تر است.

امیدوارم که این مطلب به دید همه دوستان طراح و نویسنده و منتقد برسد، تا شاید تلنگری باشد برای خاتمه دادن به این قبیل رفتارهای غیراخلاقی و شاید ضایع نشدن بیش از پیش حقوق طراحان گرافیک و نویسندگان. راه‌های تبلیغ و ایجاد انگیزه خرید برای مخاطب، می‌تواند صحبت از محتوا و ارزش کتاب باشد و تبیین فواید و مزایای احتمالی برای خریدارِ آنهم  احتمالی کتاب و نه ادعاهای عجیب و غریب و مصاحبه‌های این چنینی و جوسازی در جهت افزایش فروش کتاب که البته به نتیجه هم نخواهد رسید.

اینم ببین »»  به روایت اینستاگرام: ۱۰۰ دلخوشی کوچک زندگی

فونت متن و تیتر آستانه